کد مطلب:312212 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:814

عباس در جوانی
حقیقت درخشنده ی باطن آن حضرت در تمامی صحنه ها و عرصه های زندگی وی آشكار است. او در جوانی نیز مرد معرفت و كرامت و شجاعت است. بنابر گزارش تاریخی، زمانی كه یكی از دشمنان خاندان علی (ع) عباس (ع) را تهدید می كند، در پاسخ او چنین می فرماید:

انی اری كلامك كالسراب الذی یلوح فاذا قصد صار رضا بورا، و الذی املته ان استسلم لك فذاك بعید الحصول، صعب الوصول. و انی یا عدوالله و رسوله معود للقاء الابطال و الصبر علی النزال و مكافحة الفرسان و بالله المستعان، و من كملت هذه الصفات فیه فلیس یخاف من برز الیه. و یلك الیس لی اتصال برسول الله - صلی الله علیه و آله -؟ انا غصن متصل لشجرته و زهرة من نور ثمرته و من كان من هذه الشجرة فلا یدخل تحت الذمام و لا یخاف ضرب الحسام. و انا ابن علی لا اعجز عن مبارزة الاقران و ما اشركت لمحة بصر و لا خالفت رسول الله - صلی الله



[ صفحه 31]



علیه و آله - فیما امر و انا منه و الورقة من الشجرة و علی الاصول تنبت الفروع فاصرف عنا ما املت فما انا ممن یأسی علی الحیاة أو یجزع من الوفاة. فخذ فی الجد اصرف عنك الحفول و انشأ یقول:



صبرا علی جور الزمان القاطع

و منیة ما ان لها من دافع



لا تجزعن فكل شی هالك

حاشی لمثلی ان یكون بجازع



فلئن رمانا الدهر منه بأسهم

و تفرق من بعد شمل جامع



فلكم لنا من وقعة شابت لها

قمم الاصاغر من ضراب قاطع [1] .



من سخن تو را چون سراب می بینم كه از دور می درخشد، اما چون به سوی آن بروی هیچ و پوچ می شود. آنچه امید می بری كه تسلیم تو شوم، ممكن نمی شود و دشواریاب است. و من - ای دشمن خدا و پیامبر او - به رویارویی با قهرمانان و بردباری در نبرد و هماوردی با نام آوران عادت كرده ام. و از خداوند امید یاری می رود. آن كس كه چنین صفاتی را در خود به كمال داشته باشد، از مبارزه با كسی نمی هراسد. وای بر تو! آیا من به پیامبر خدا (ص) منسوب نیستم؟ من شاخه ی متصل به درخت وجود او و شكوفه ای از روشنای میوه ی اویم. و آن كس كه از این درخت باشد به ذلت نمی افتد و از شمشیر نمی ترسد. و من پسر علی ام و از نبرد با هماوردان تن نمی زنم؛ به قدر پلك بستنی شرك نورزیده ام و با پیامبر خدا (ص) مخالفت نكرده ام. من از اویم همان گونه كه برگ از درخت می روید و شاخه ها از تنه ی اصلی، پس از ما دور دار آنچه را طمع كرده ای كه من نه آنم كه از زندگی دست بشویم و یا از مرگ بنالم تو كار خود كن و مرا با تو كاری نیست. سپس آن حضرت اشعاری را برخواند:

برستم زمانه ی بدسگال صبر باید كرد و بر مرگ كه از آن گریزی نیست.

آه و افغان نكن كه همه چیز نابود می شود. و هیهات كه كسی همانند من آه و ناله كند.



[ صفحه 32]



پس اگر روزگار، ما را آماج تیرهای خود كند و پس از گرد آمدن پراكنده سازد، نصیب شما در آن نبردی كه خردسالان از ترس آن پیر می شوند، تنها ضربت های كوبنده است.

عباس (ع) در این كلام حماسی، خویشتن را شاخه ای از درخت تنومند رسالت می خواند و خود را شكوفه ای از شاخسار ولایت می نامد. از این بیان او می توان دریافت: عباس (ع) از صفات برتر خاندان رسالت، بهره ها داشته است، او علم، شجاعت، فصاحت و دیگر خصائل والای ولایی را از آنان كسب كرده است. عباس (ع) در گفتار و فصاحت بیان یكی از مصادیق این كلام امیرمؤمنان (ع) است:

نحن أمراء الكلام و فینا تنشبت عروقه و علینا تهدلت غصونه [2] .

ما امیران سخنیم. ریشه های آن در ما برآمده و شاخه های آن بر ما فرو ریخته است.

و در علم نیز آن گونه است كه درباره ی او فرموده اند:

ان العباس بن علی زق العلم زقا [3] .

عباس بن علی دانش را [از ما] برگرفته است؛ چون جوجه ای كه از منقار مادر غذا برمی گیرد.

و در شجاعت نیز حضور او در صفین و جنگاوری او در برابر دشمنان امام علی (ع) گواه گویایی بر گفتار پیشین اوست [4] كه او خود را پیوسته به خاندان رسالت معرفی



[ صفحه 33]



می كند و آیینه دار شجاعت آنان می داند [5] .

عباس (ع) در جلوه های ظاهری نیز از خاندان رسول اكرم (ص) سهم بسزایی برگرفته است. آن حضرت در زیبایی چنان بود كه او را «ماه خاندان هاشم»



[ صفحه 34]



(قمر بنی هاشم) می نامیدند و تاریخ نگاران كه بیش تر به حوادث می نگرند تا ویژگی های ظاهری افراد، از این جلوه ی عباس (ع) نگذشته اند و او را چنین ترسیم كرده اند:

عباس مرد خوش اندام و زیبایی بود كه به گاه نشستن بر اسبی درشت هیكل، پاهایش بر زمین نقش می آفرید، و بدو «ماه هاشمیان» می گفتند [6] .


[1] بطل العلقمي، ج 2، ص 201.

[2] نهج البلاغه، خ 233.

[3] العباس، ص 94.

[4] ماجراي حضور عباس بن علي (ع) در نبرد صفين (ماه صفر، سال 37 ق) از مسائل بحث انگيز تاريخي است. برخي گزارشگران تاريخ چنين نگاشته اند: «در جنگ صفين مردي از لشكر معاويه به نام كريب، تني چند از ياران علي (ع) را به شهادت رساند. اميرمؤمنان (ع) لباس و سلاح عباس فرزند خود را بر تن كرد و با روپوشي كه شناخته نشود به جنگ او رفت و وي را از پاي در آورد.» المناقب، الخوارزمي، ص 147.

برخي ديگر چنين گزارش كرده اند: «روزي از روزهاي نبرد صفين جواني پوشيده روي با قامتي افراشته كه شجاعت از آن آشكار بود از لشكر علي (ع) بيرون آمد و مبارز طلبيد. معاويه مردي به نام ابن شعثاء كه نيرويي برابر ده تن داشت و هفت فرزند او در اين نبرد به دست همين جوان كشته شده بودند به جنگ با او فرستاد. ابن شعثاء نيز در نبردي سهمگين به دست جوان كشته شد. سپس اميرمؤمنان (ع) او را از جنگ بازداشت؛ همين كه جوان به لشكرگاه بازگشت و نقاب از چهره گشود لشكريان او را شناختند و او كسي جز عباس فرزند دلاور علي (ع) نبود.» معالي السبطين، ج 1، ص 437؛ كبريت احمر، ج 2، ص 24.

طريحي در نقلي كه بطل العلقمي، ج 2، ص 229 و معالي السبطين، ج 1، ص 437 آن را باز گفته اند گزارش مي كند: عباس بن علي (ع) در جنگ هاي متعددي همراه اميرمؤمنان (ع) بود و از آن جمله در صفين كه با تلاش امام حسين (ع) و عباس (ع) آبگاه صفين از لشكر معاويه بازپس گرفته شد.

اما الفتوح، ج 3، ص 235 ماجراي فوق را اين گونه بيان مي كند: «مردي به نام غرار بن ادهم از اهل شام كه جنگ آورتر از او در شام نبود از لشكر معاويه خارج شد. پس از آن كه از لشكريان امام علي (ع) كسي را به نبرد طلبيد، عباس بن ربيعة بن حارث بن عبدالمطلب به جنگ او رفت و در يك مبارزه ي جان كاه او را از پاي در آورد. معاويه از كشته شدن غرار خشمناك شد و لشكر خود را براي كشتن عباس بن ربيعه تحريك كرد. دو نفر آماده ي نبرد با عباس شدند، ولي امام علي (ع) او را از مبارزه ي با آن ها منع كرد و خود پس از آن كه لباس و سلاح عباس را بر تن كرد به جنگ آن دو رفت و هر دو را به هلاكت رساند.»

با توجه به نقل هاي فوق، اصل حضور عباس بن علي (ع) در صفين پذيرفتني است، اگر چه در مبارزه ي او با كريب يا ابن شعثاء و يا پوشيدن لباس او يا عباس بن ربيعة توسط امام علي (ع) به داوري نهايي نرسيم، به ويژه آن كه در ايام صفين عباس بن علي (ع) نزديك به سيزده سال سن داشته است و با توجه به خصوصيات جسماني و نيز ويژگي هايي همانند شجاعت و قدرت كه از اميرمؤمنان (ع) به ارث برده است حضور او در نبرد صفين دور از انتظار نيست.

در اين بين نقل معتبري كه بر اين نكته تأكيد افزون تري مي كند گزارش نصر بن مزاحم در وقعة صفين، ص 249 است كه مي نويسد: «مر علي (ع) يومئذ (يوم صفين) و معه بنوه نحو الميسرة و اني لأري النبل بين عاتقه و منكبه و ما من بنيه احد الا يقيه بنفسه؛ علي (ع) در نبرد صفين به همراه فرزندانش به سمت چپ لشكر حركت مي كرد و من مي ديدم كه سلاح خود بر دوش نهاده بود و تمامي فرزندانش از او نگاهباني مي كردند.»

از اين گزارش حضور عباس بن علي (ع) به همراه محمد حنفيه و امام حسن و امام حسين (ع) در نبرد صفين اثبات مي شود، اگر چه ماجراي نبرد با كريب يا ابن شعثاء را مشكوك بدانيم.

[5] كارنامه ي عباس (ع) سرشار از اين دست صفات برجسته است كه در فصل هاي ديگر اين كتاب با توجه به متون تاريخي و روايات معصومان (ع) از آن ها سخن خواهيم گفت.

[6] مقاتل الطالبيين، ص 89.